بعد از کشتن سوسک به روش فیزیکی شمارش دست ها و پاها را فراموش نکنید.
: ا! سلاااام! خوبی شیرین؟
: سلام . ممنون. شما خوبین؟
: نشناختی منو؟ من دُرسام!
: منم کتایونم.
نمی دونم به موقع اون جا رسریدیم یا نه. داشتن خراب می کردن مدرسه رو. مدرسه ای که سال ها بچه ها رو بغل کرده بود. بچه های پاک پاک که برای یاد گرفتنِ این دنیا اومده بودن و قرار بود به زور!! یاد بگیرن که دو دو تا همیشه چهار تا و نمره ی بیست ایز گود.
اون همه بچه.. اون همه احساس ناب... باز... بی دریغ. بی پرده.
می گفت:« این جا صبحگاهمون بود.» با چشمای باز می دیدم یه عالمه بچه ی متفاوت با فرم مدرسه و موهای کوتاه که به صف وایسادن.. کلاس پنجمیا که قدشون بلندتره و قلدری می کنن.. مدیر و ناظم که فقط ۳۰ سانت بالاتر خیلی گنده بودن..
«آبخوری.» میدیدم بچه هایی که روی سرو کول هم بالا میرن... زنگ تفریج تموم شده بود..
توی هر کلاس معلم رو میدیدم... بچه هایی که به زور گوش میکردن... معلم که کنترل می کرد.
مردی که خیلی بزرگ بود ... مدیر. بچه ها که ریز بودن. ریز ریز.
دوست داشتم صاحبه مدرسه رو میدیدم و ازش میپرسیدم صندلی ها کجان؟ معلم؟ پس بچه ها چی ؟!!
پانویس:
دوست خوبم. این که قیافت از وقتی ریزه بودی عوض نشده عالیه.
این فیسبوک لعنتیم داستانیه ها!
کلا از این جور چیزا که آدما می سازن و دنبالش مسولیت و باید نباید داره بدم میاد.
چرا موبایلتو جواب ندادی؟ فیسبوکتو چک کردی؟ ماشینتو ببر کارواش! لباست لکه شده! پرواز تاخیر داره. گور بابای همش!
من زندگی طبیعی می خوام. بکر بکر. وقتی آدما کم فکر می کردن.. یعنی لازم نبوده زیاد فکر کنن. بایدو نبایدی نبوده. خوب و بدی نبوده.. تعریفی نبوده.. هنوز قانونی نبوده... .
شایدم نمی خوام.. ولی اینو می دونم که از قالبا بدم میاد.
پانویس:
این روزا شبیه اینم:
یه وقتای میبینی که از همه چی دور شدی ! وقتی می پرسن چطوری مکث میکنی ... نه که بد باشی ... فقط دقیقا نمی دونی ...!
دلم بکر میخواد.
اون فامیلتون که مُرد بهتر شده؟
چند روز بود که بهش زنگ نزده بود. موبایل رو گرفته بود دستش و چشم ازش بر نمیداشت. دخترک نگران مزاحم تلفنیش بود...
خوابمم نمیاد چه برسه به اونایی که زندانن!
زین دو هزاران من و ما٬ ای عجبا من چه منم
گوش بنه عربده را٬ دست منه بر دهنم
چونک من از دست شدم٬ در ره من شیشه منه
ور بنهی پا بنهم٬ هر چه بیابم شکنم
سینا میگه:
آن که ایده آل گرایید / گاوش زایید و دیری نپایید
بنده شخصاً تأکیدی بر ادعای ایشون.