توی حیاط خوابیدیم. قراره ساعت هشت بیدار شیم. بیدار میشم. هوا روشنه. آفتاب تو چشامه. می چرخم میبینم شیرین بیداره. ازش می پرسم ساعت چنده؟ میگه:" بهت نمی گم، هنوز یه کم مونده ، بخواب. '

 برادر شهیدم رأیتو پس گرفتم. 

 احساس می کنم در وصف بعضی آدم ها باید چیزی نوشت تا حق خوبیشان ادا شود. کمی. 

 می خوام بدونید که اون قدر از فضای انتخابات پرتم که وقتی تبلیغات رو می بینم نمی دونم کدوم کاندیدای ریاست جمهوریه کدوم شورای شهر. 

 هندوانه که می بینم خوشحال می شوم. 

 فکر میکنم نشسته ای، نصف هندوانه ای روی پاهایت گذاشته ای، با یک قاشق از کناری شروع می کنی و با لذت تا آخر می خوری. 

 

 فصل هندوانه است، خوشحالم که حظ می کنی. 

 اسکندریه

 پمپی

 ونیز

سانتورینی

اقریقا جنوبی

قطب جنوب

موناکو

مالدیو


 با اطلاعات فعلیم این جاهارو ببینم بسمه

  دوس دارم یکی مژه هام و که می ریزن جمع کنه توی یه قوطی نگه داره. 

١- قبل و بعد از انجام هر کاری به آن فکر کنید. 


٢-گرمی دست ای من کم شده دستاتو بده.


٣-خواب درخت گلی رو می دیدم که سفره ی عقد دوستمو باهاش تزیین کرده بودن.. 


٤-هفت تار موی سفید دارم. 


٥-ان قد دوس دارم هدفونم بذارم تو گوشم بعد ببینم از قبل داره می خونه. البته بشنوم.