خوابم نمیبرد. از توست. 

مامانم رفته بود مسافرت، مامان دوستم میخواست با مامانم حرف بزنه، خلاصه دوستم زنگ زد که شماره ای داری که بشه با مامانت صحبت کرد؟ منم بهش گفتم که شماره ی دوست مامان که با همن رو براش می فرستم! 

چند وقت بعدش دیدم یه اس ام اس از دوستم دارم! همون شماره ای که براش فرستاده بودم و برام فرستاده بود. براش فرستادم "؟" جواب داد" دیدم دیگه لازمش ندارم گفتم پسش بفرستم."



هنوز میخندم. 


خر همون خره، پالونش عوض شده! پالونشم که عوض نشده بود!

 کتایون عزیزم. 

 آدم ها، عوض نمی شوند. تو مواظب من باش. تو احساسم را عیان مگذار. 

دور بایست. محتاط باش. 

رویم را به موقع بگردان. به موقع کنارم بکش. 





قصاب ها به سر بریدن عادت میکنند. 

الآنِ پر ماجرا

 یکی از حسای خوب دنیا اینه. 

اینه که الآن اون بیرون پر زندگیه... پر ماشینه، پر چالشه... 

 هر کی دنباله یه کاریه، هزارتا ماجرا هست. هر کی سرش یه جا گرمه. 

یکی کارمنده، یکی داره میره سر ساختمون، یکی دکتره، یکی مریضه، یکی مریض داره، یکی داره میره پاسگاه، یکی دنبال مهریه اشه، یکی مسافره، یکی کارگره، یکی اومده پیاده روی، یکی داره میره مغازه رو باز کنه، یکی دنبال بیمه ماشینه، یکی پلیس سر چهاراهه، یکی وکیله، یکی قاضی، یکی ترم تابستونی داره تو راه دانشگاست، یکی تعمیرکاره، یکی آبدارچی، یکی مربی مهده، یکی گدا.....

هر کی یه جا سرش گرمه. 


 الآن اون بیرون پر زندگیه و دقیقا همین الآنِ پر ماجرا، من پرده هارو می کشم، موبایل و خاموش می کنم و میخوابم. 

Undo

 ازم ناراحت بود. بهم نمی گفت چرا. می گفت اگه بگم ناراحت میشی. پیله کردم و گفت. 

 حالم از خودم به هم می خوره. که مواظبش نبودم. که ندیدم چقدر نرمه. که ندیدم، فک نکردم، که چشمامو جای چشماش نذاشتم.  حالم از خودم به هم می خوره.... که فک میکنم مواظب آدمام. 

 کاش می شد آندو کنی ....  کاش "معذرت می خوام" همه چیو درست می کرد، 

  


شاید اصلا مهم نباشه که نمی خواستم به هیچ بهایی ناراحتش کنم ، مهم این بود که ناراحتش نمی کردم.  مهم رفتارم بود، نه تهش !

 وقتی غصه میخوره می خوام کش بیارم. کـــــــــــش بیارم. دستامو دراز کنم، دور تا دورشو بگیرم.  مثل کوه وایسم.  که همش، همه ی همش بخوره به من، همه ی درد و رنجش باشه مال من. و چیزی ازمن نگذره. و هیچ وقت، هیچ وقت ناراحت نباشه خواهره ظریفم. 

  چند روزه که تمام حواس پنجگانه ام به انضمام مابقی وجودم، مادی و غیر مادی، معطوف به لیمو ترش ه. 

 چند روز دیگه از همتون خداحافظی میکنم، یه گونی لیمو ترش می ذارم جلوم و در اوج غش می کنم. 


 زود ببریدم بیمارستان لطفا. به خواهرمم دلداری بدین. براش m & m's بگیرین. 

  کرمون یه عالمه ستاره داره. همیشه وقتی زیر آسمون میخوابم ان قدر نگاه می کنم تا شهاب ببینم، بعد آرزو می کنم و می خوابم. یا قبلش خوابم میبره. 

شهابا همیشه آرزوهامو می دن. 

 این دفعه چشامو بستم. با چشم بسته با بچه ها حرف زدم. ترس این که شهاب ببینم و یهو آرزو کنم. 

 این و از شهابا نمی خوام. نمی خوام توی رودربایسی بندازمشون. میخوام خودت شعورت برسه که بهترین دوستم بودی و من دلم برات تنگ شده. 


آی هِیت دَت آی  کِر ابوت مای پُستز.