گُه وجود

 امروز گُه وجودم رو دیدم. دردناک بود.

حال نوشتن نیست.

 حال نوشتن نیست.

قالی

 

از دار بالا رفت

 افتاد

 نقش زمین شد

 قالی

اسراف کنید.

 اسراف کنید. بسیاری چشم به راه زباله های خیابانند.

دلگرمی تخمی

 دلگرمی تخمی تر از "میتونست خیلی بدتر از این باشه" شنیدین ؟

سرتو بالا بگیر. به خودت افتخار کن.

 وقتی آدم کند ذهن٬ معلول یا متفاوتی رو میبینم که آگاه و معذبه، دلم میخاد توی بغلم بگیرمش و اون قدر به خودم فشارش بدم تا باهاش یکی شم. دلم میخاد بهش بگم توی این دنیا خبری نیست. سرتو بالا بگیر. به خودت افتخار کن.