آغوشش عصر جمعه نداشت.

 از معجزاتش این بود

 آغوشش

 عصر جمعه نداشت ...


- سید علی صالحی


 یه دوست دارم، که چند روز پیشا که موبایلمو گم کردم اومد سیم کارت و موبایل و شارژرشو بهم داد، گفت اینارو بگیر. هی میخوام بهت اس ام اس بزنم نمیشه.

 چند روزی م هیشکی شماره رو نداشت به غیر از خودش. موبایل رو به افتخار اون حمل میکردم.

 لذتی داشت دونستن این که فقط همین یک نفر امنیتت رو تامین میکنه . یعنی کافیه که فقط اون شماره تو داشته باشه.

امروزم هر چی اشک داشتم ریختم تو بغلش.


 بعدم رفتم خونه یکی از دوستام. که هم اون موبایلش خاموش بود، هم من.

اتفاقا آیفون خونه اشم خرابه. کوبیدم به در.


 و خواهرم

 خواهرم

 خواهرم