از معجزاتش این بود
آغوشش
عصر جمعه نداشت ...
- سید علی صالحی
یه دوست دارم، که چند روز پیشا که موبایلمو گم کردم اومد سیم کارت و موبایل و شارژرشو بهم داد، گفت اینارو بگیر. هی میخوام بهت اس ام اس بزنم نمیشه.
چند روزی م هیشکی شماره رو نداشت به غیر از خودش. موبایل رو به افتخار اون حمل میکردم.
لذتی داشت دونستن این که فقط همین یک نفر امنیتت رو تامین میکنه . یعنی کافیه که فقط اون شماره تو داشته باشه.
امروزم هر چی اشک داشتم ریختم تو بغلش.
بعدم رفتم خونه یکی از دوستام. که هم اون موبایلش خاموش بود، هم من.
اتفاقا آیفون خونه اشم خرابه. کوبیدم به در.
و خواهرم
خواهرم
خواهرم
:)
تیمار خاطر خسته ، دهان دوخته می خواهد و آغوش گشوده .....
درود به دوست خوبت که خیلی دوسته.
فرشته
زنده باد.زنده باد به دوستت
دیدى گوشى نداشتن چه لذتى داره ...
لینک..:)
با ذوق..
البت.. سالها پیش یه بار تو ناگهان م لینک بودی!
AZIZZZAAAM
نیستی یه مدت؟!!!
ها کم میام
زلزله شد و شاید بازم بشه(انگار تا الان 4 دفعه شده) این منو یاد خیلی چیا میندازه... خیلیا تو نا امنی میخوابن ولی امیدوارم امین خوابیده باشی
کتایون عزیز نمی دونم چطوری سر از وب لاگت در اوردم /یک شاعر پریشون حال هستم /خیلی از انتخاب متن هات و متنهای زیبا ترت که امید ووارم خودت زحمت نوشتنشو کشیده باشی لذت بردم /خوشحال می شم به صفحه فیس بوکم سر بزنی /حسن داودی /اینهم ادرس صفحه ام https://www.facebook.com/parishan.ghoee
کلامی جا مانده جایی،
جایی دور یا نزدیک
بدون تفاوت چشمی باریک بین