آن زلزله ای که خانه را لرزاند گفتن نتوان که با دلم چون کرد
سالروز زلزله ی بمه. یاد و خاطره ی همه ی عزیزای از دست رفته گرامی..
میخواستم حرفی از اونایی که موندن و اونایی که کمک کردن بزنم اما هی نوشتم و هی پاک کردم...
فرزانه.. پونه.. بابک.. شیفته..
سلام کتایون جان خوبی نوشته هات جالب بود خوشحال میشم سری بهم بزنی
۶ سال گذشت خیلی سریع و غیر منتظره نمی دونمهمه چی همینجوریه
سلام کتایون جان خوبی نوشته هات جالب بود خوشحال میشم سری بهم بزنی
۶ سال گذشت خیلی سریع و غیر منتظره
نمی دونم
همه چی همینجوریه