دارم جارو می کشم. 

داره سیگار می کشه. 


" کتایون،  بیا!"

جارو رو خاموش میکنم،

" با جاروت بیا"


لوله جارو رو میگیرم کنار آتیش سیگارش، خاکستر بلندشو میکشه. 


از اون نگاه ها میکنم که منتظرم بگه برای چی صدام زده. 

میگه: " مرسی"


 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد