تاج محل نمی خواهم.

می دانی..

تاج محل به عشق زنی ساخته شد،

باغ های معلق هم. 



من اما..

تاج محل نمی خواهم.. باغ معلق نمی خواهم. 



می خواهم..

    تو..

به پستوی جانم بیای،

کوچه کوچه ام را بدانی. 

هزارتویم را بخوانی..


می خواهم اقیانوس آرام من باشی. 

کویر لوتم باشی. 

می خواهم هفت آسمان باشی. یکجا!



می خواهم طوفانِ طوفان باشم و تو آرامم نکنی. 

می خواهم کویر تشنه باشم و سیرابم نکنی. 



می خواهم گُم باشم و تو پیدایم نکنی. 

می خواهم زشت باشم و تو زیبایم نکنی. 

بخوابم و بیدارم نکنی. 


این باشم و آنم نکنی! 



می خواهم آغوشت بیشتر از زمین جا داشته باشد. 

 چشمانت ساعت ها عمق!

و دستانت کیلومتر ها سخاوت.  


می خواهم نگاهت بداند. 

قلبت بخواند.


می خواهم دلواپسی های کوچکم را پناه باشی. 

مژه هایم را بشمری،

دلتنگی هایم را ببوسی،

آرزوهایم را بغل کنی،

و حماقت هایم را نوازش!


میخواهم نگویم، نپرسی. 

بدانی. 




پانویس: 

تاج محل راحت تره ؟ خشکه حساب کنیم تموم شه ؟ 


خیلی خودخواهم. میدونم. 




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد