شاید که میوه هایش برسند به سال های قبل... .

بایستی راهی باشد

که برسد به انتهای قلب تو

بروم آن جا

درخت های خشکیده ام را از دلت در بیاورم

نهال های تازه بکارم

که بهار شکوفه دهند

و تابستان میوه.


شاید که میوه هایش برسند به سال های قبل... .


نظرات 6 + ارسال نظر
رویا شنبه 2 آذر 1392 ساعت 12:46 ق.ظ

من برای چی با ای جمله ها بی تاب میشم و فشارم میوفته کسی نمیدونه !!!
در این مواقع همش یاد این خاطره میوفتم که راهله ،رامین رو برده بود بیمارستان در وقت یه مریضی، بعد خودش اونجا غش کرده بود و رامین واستاده بود، پرستاری اونو کرده بود.!

ناصر شنبه 2 آذر 1392 ساعت 01:32 ق.ظ

خدا کنه زمینش حاصلخیز باشه
والا که همه در باغشون بازه
زندگی

sanaz جمعه 8 آذر 1392 ساعت 12:00 ق.ظ

:*

آقای الف شنبه 16 آذر 1392 ساعت 02:46 ب.ظ http://tanhatarinalef.blogfa.com/

شاید . . .

مهرزاد مهراندیش شنبه 21 دی 1392 ساعت 03:31 ق.ظ http://mehrzad59.blogfa.com

انتهای قلب یک نفر
رسیدگی می خواهد
شاید هرس..
شاید کمی آب
انتهای قلب یک نفر
می تواند بسوزد
بی باغبانش!

مهرزاد پنج‌شنبه 17 بهمن 1392 ساعت 12:07 ق.ظ http://mehrzad59.blogfa.com/

نهال های تازه..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد